عبارت (من کنت اولی به من نفسی فعلی ولیه) در کتب اهل سنت!
کد خبر: ١٣٢٤١ تاریخ انتشار: ١٣ شهریور ١٤٠٤ - ٢١:٣٥ تعداد بازدید: 7
سخنراني ها » عمومي
عبارت (من کنت اولی به من نفسی فعلی ولیه) در کتب اهل سنت!

برنامه حبل المتین - 25 06 1403 (قسمت دویست و هفدهم)

  
 
لينک دانلود  
 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه حبل المتین - 25 06 1403 (قسمت دویست و هفدهم)

عنوان برنامه: عبارت (من کنت اولی به من نفسی فعلی ولیه) در کتب اهل سنت!

کلیدواژه: معنای ولی؛ امیر المؤمنین (علیه السلام)؛ حدیث غدیر؛ شهادت به وحدانیت؛ توحید؛ نبوت؛ معاد؛ حدیث حوض؛ ثقلین؛ امامت؛ ولایت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)؛ معنای اولی الامر!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: آقای علی اسماعیلی

مجری:

پرسیدم از قلم که کدامین کلام نغز * در دفتر حروف الفبا سرآمد است

فوراً به روی صفحه کاغذ دوید و گفت * بعد از خدا محمد و آل محمد است!

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم

سلام، درود، ارادت و تحیت محضر شما بینندگان عزیز و گرانقدر، خانم‌ها و آقایان محترم که این لحظات و دقایق با برنامه «حبل المتین» از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) همراه هستید، خیلی خوش آمدید، ایام، ایام بسیار مبارکی است.

 روزهای که پشت سر گذاشتیم آغاز امامت و ولایت حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء) صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روزهای بسیار بسیار شاد و پر افتخاری است. به نوعی غدیر دوم برای مسلمین و شیعیان است.

روز گذشته هم سالروز ازدواج حضرت خدیجه کبری ام المؤمنین و نبی مکرم و معظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و در آستانه هفته وحدت ولادت با سعادت پیامبر گرامی اسلام، امام صادق هستیم. کلی روزها و شب های شاد و جشن داریم. چقدر خوب است از این جشن ها و شادی های درست، صحیح و متقن تاریخی استفاده کنیم.

اگر می خواهیم جشنی بگیریم، برنامه ای بگیریم، شادیی داشته باشیم در راستای این مباحث باشد خدای نا کرده دنبال جشن های ساختگی، دنبال چیزهایی که باعث تفرقه بین امت اسلامی هست نباشیم و از همین ارزش های معنوی و شادی که داریم به نحو احسن و درست ان شاء الله استفاده کنیم.

طبق معمول درس های از امامت و ولایت داریم در محضر استاد عزیز و بزرگوار حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله ایام مبارک باشد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی که خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!

من هم به نوبه خودم ایام شادی اهل بیت عصمت و طهارت از طرفی آغاز ولایت و امامت حجة ابن الحسن عسکری صاحب الزمان (سلام الله علیه) از طرفی ازدواج میمون، مبارک و با برکت نبی مکرم با حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) را تبریک عرض می‌کنم.

 تعبیر زیبایی در رابطه با حضرت خدیجه می توانم عرض کنم عبارتی است که «حاکم نیشابوری» در «مستدرک»، جلد 3، صفحه 201 دارد، رسول اکرم، خدا را شاکر است و می فرماید خدا توفیق ازدواجِ با حضرت خدیجه را به من محبت کرد.

«... وزوجني خديجة وكنت لها عاشقا»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص201، ح4840

«و كنت لها عاشقاً»؛ من عاشق حضرت خدیجه بودم گمانم این تعبیر اوج صفای نبی مکرم به حضرت خدیجه است. این تعبیر را در رابطه با هیچ کدام از همسران پیغمبر نداریم «عایشه، حفصه، ام سلمه، ام حبیبه و ...» نداریم.

 اضافه به این که، رسول اکرم این را نعمت خدا می داند می گوید عشق حضرت خدیجه در قلب من نعمت خدا است و من برای این، خدا را شاکر هستم.

جالب این است در «صحیح مسلم» صحیح ترین کتاب برادران اهل سنت ما هست روایات متعددی آورده است نبی مکرم در «غار حراء» بود خدیجه کبری (سلام الله علیها) برای حضرت طعام می بردند رسول اکرم می گوید:

«أَتَى جَبْرَئِيلُ النَّبِيَّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذِهِ خَدِيجَةُ قَدْ أَتَتْكَ»

خدیجه دارد پیش تو می آید

«مَعَهَا إِنَاءٌ»

ظرفی دستش است

«فِيهِ إِدَامٌ أَوْ طَعَامٌ أَوْ شَرَابٌ»

آب خنک و شیرین آورده است طعام و هم خورشت آورده است

«فَإِذَا هِيَ أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عَلَيْهَا السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا»

یا رسول الله وقتی خدیجه پیشت می آید سلام خدا را به او برسان!

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1887، ح2432

سلام منِ جبرئیل را هم به او برسان و بشارت بده که در بهشت باغ های دارد که در آن باغ از هوای بد، ناراحتی، غصه و ... هیچ خبری نیست. باغی سراسر نعمت، صفا و صمیمت است. چند روایت هست یکی، دو تا هم نیست.

ایام وحدت است این روایت را نخوانیم خیلی بهتر است ولی به دوستان توصیه می کنم حدیه 2435 «صحیح مسلم» را هم بخوانند نبی مکرم می فرماید تنها همسری که خدای عالم محبت و عشق او را در دل من انداخت فقط خدیجه بود. روایت از «عایشه» است صدر روایتش مقداری مناسب با ایام وحدت نیست.

نبی مکرم وقتی به «مدینه» آمد بعضی وقت ها گوسفندی را می کشت به منسوبین حضرت خدیجه گوشت گوسفند را هدیه می داد.

باز روایت از «عایشه» است حدیث 2436 نبی مکرم حدود 25 سال با حضرت خدیجه بود هیچ همسری را به همسری نگرفت. روایتی را مرحوم «شیخ طوسی» در «تهذیب» آورده است می فرماید:

«حَرَّمَ اللَّهُ النِّسَاءَ عَلَى عَلِيٍّ (علیه السلام) مَا دَامَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) حَيَّة»

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج7، ص457

خدا بر حضرت علی زن ها را حرام کرد مادامی که حضرت زهرا زنده بود، قریب به این مضمون همان طوری که بر نبی مکرم تمام زنان عالم را حرام کرد مادامی که حضرت خدیجه زنده بود.

این مادر و دختر، فخر عالم هستی و گل سر سبد عالم هستی هستند. اگر واقعاً اموال و ایثار خدیجه نبود سرنوشت اسلام و نبی مکرم بویژه در سه سال محاصره شدید «شعب ابی طالب» بودند معلوم نبود وضع مسلمان ها چه می شد!

یکی از بزرگان اهل سنت تعبیری دارد می گوید وقتی که نبی مکرم در «شعب ابی طالب» بود بعضی از کسانی که ما برای شان خیلی احترام قائل هستیم کنار خانواده شان راحت آرمیده بودند حتی یک برگ درخت یا کوچک ترین نانی هم برای نبی مکرم نبردند. در آن سه سال عمده هزینه مسلمان ها بویژه «بنی هاشم» ثروت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بود.

خدایا به حق حضرت خدیجه فرج آقا ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) را نزدیک کن و ما را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بده. یادی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم کرده باشیم.

مجری:

روال همیشگی برنامه و روش حضرتعالی است با نام و یاد حضرت زهرا برنامه ها را آغاز می کنید. البته در گفتگوی اولیه هم به نوعی از حضرت زهرا یاد کردیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

زهرا که بی بهانه شفاعت نمی کند * حب علی بهانه زهرای اطهر است

مولا به امر فاطمه امضاء کند ولی * اشک رقیه جوهر امضای حیدر است

صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل * وه چگونه وصف آیینه حق نما کند

مطلع نور ایزدی مبدأ فیض سرمدی * جلوه او حکایت از خاتم انبیاء کند

و ان یکاد بخوان روی حق تماشا کن * وضو بگیر ز کوثر ثنای زهرا کن

«بأبی أنتَ و أمي و أهلي و مالي و عسرتي یا مولاتي یا فاطمة الزهراء»

مجری:

چقدر حسن مطلع عالی و خوبی امشب در برنامه داشتیم از حضرت مادر یاد کردیم چه کیفی دارد وقتی حضرت خدیجه کبری ام المؤمنین را مادر صدا می کنیم و به این فرزند بودن افتخار می کنیم اگر لایق باشیم و مادر ما را بپذیرند نکته اش اینجا است در زیارتنامه همه ائمه وقتی خطاب می کنیم حتی در زیارتنامه حضرت معصومه که فرزند امام هست می گوییم «یا بنتَ فاطمة و خدیجة»

یعنی نام این بانوی بزرگوار و دختر بزرگوار و گرانقدرشان عصمت الله الکبری زهرای مرضیه در زیارتنامه همه ائمه حتی برخی از امامزادگان هم آمده است که باعث عزت و افتخار همه ما هست الهی شکر الحمد لله ان شاء الله در بهشت در کنار حضرت مادر، در کنار حضرت زهرا (علیهم السلام) باشیم. استاد اگر صلاح بدانید خلاصه ای از بحث گذشته را داشته باشید درس های از امامت و ولایت تا سوالات جدید را عرض کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در گذشته عرض کردیم قبل از ورود به بحث امامت و ولایت از منظر آیات و روایات یک سری واژگانی است که این واژه ها باید بررسی شود مثل کلمه امام در قرآن، در سنت و در لغت چه بود چه بود، مطرح کردیم. کلمه خلیفه در قرآن، لغت، سنت و استعمالش چه بود، مطرح کردیم.

 یکی از اساسی ترین واژه ای که در قرآن با عبارت های مختلف بیان شد و در لغت هم به او اهتمام ویژه ای دارند بحث ولی و ولایت است.

آوردیم بعضی از افرادی که معاند هستند مثل «ابن تیمیه»‌ و ... می گویند ولایت به فتح «واو» برای ولایت، دوستی به کثر «واو» برای تدبیر و ریاست است. از کتاب های لغت آوردیم آقایان گفتند ولایت به «فتح واو» و به «کسر واو» هیچ تفاوتی نمی کند این ها را مفصل مطرح کردیم. به استعمال کلمه ولی در زبان نبی مکرم رسیدیم.

تا آن جایی که به این جمله رسیدیم رسول اکرم در قضیه «جیش یمن» افرادی از حضرت امیر گلایه می کردند فرمود:

«لَا تَقَع‏ فِي عَلِيٍّ فَإِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْه‏»

نسبت به علی حرف نزنید او از من و من هم از او هستم

«وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدِي‏»

ولی امر شما بعد از من علی ابن ابی طالب (سلام الله علیه) است.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج37، ص220

این ها را مطرح کردیم تا آخرین جمله ای که داشتیم

«مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِيٌّ وَلِيُّه‏»

هر کس من ولی امر او هستم علی ابن ابی طالب هم ولی امر اوست!

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج5، ص350، ح23011

هر کس من ولی امر او هستم علی ابن ابی طالب هم ولی امر اوست، هیچ تفاوتی ندارد ولی را ما به معنای ولایتِ امر بگیریم مسئله تمام است. ظاهر قضیه همین است به معنای دوستی بگیریم اولاً با لحن روایت نمی سازد «فَإِنَّهُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْه وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدِي‏» یعنی دیگران دشمن شما هستند علی بعد از من دوست شما است؟

وقتی می گوید «وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ» او فقط ولی شما هست به معنای دوستی بگیریم مفهومی هم دارد یعنی دیگران دوست شما نیستند دشمن شما هستند هیچ کس زیر بار نمی رود. به معنای دوست هم بگیریم، برخوردی که با حضرت امیر شد آیا نشانه دوستی بود؟

«جنگ جملی» که به تعبیر بعضی از مورخین اهل سنت سی هزار کشته داد. «جنگ صفینی» که صد و ده هزار کشته داد. «جنگ نهروانی» که نزدیک به چهار هزار کشته داد آیا این ها نشانه دوستی امیر المؤمنین بود؟

به تعبیر یکی از مراجع بزرگوار با «غامدی» مذاکرات و مکاتباتی داشتیم آیت الله العظمی «شبیری زنجانی» به من امر کردند فرمودند بنویسید این های که در «جمل» آمدند خواستند علی را بکشند یا نه؟ قطعاً قصد قتل علی را داشتند به چه نیت؟ معتقد هستند علی اهل بهشت است می خواستند علی را بکشند تا به بهشت برود؟ مقدمات رفتن به بهشتش را فراهم کنند؟

یا نه معتقد بودند علی دشمن خدا و دشمن این ها است با کشتن او (نستجیر بالله) می خواستند به جهنم بفرستند؟ گفت این را روشن کنند اگر حدیث غدیر و حدیث ولایت به معنای دوستی است واقعاً معنا و حق دوستی را در حق امیر المؤمنین ادا کردند یا نه ادا نکردند؟

این‌که «زمخشری» می گوید بر بالای هفتاد هزار منبر علی را سب و لعن می کردند آیا این نشانه دوستی امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بوده است؟

مجری:

استاد! جمله خیلی مشهور و معروفی هست که

«مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِي‏ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه‏»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج9، ص164

باز هم از این دست می بینیم که:

«فَهُوَ (عَلِي) أَوْلَى النَّاس‏ بِکُمْ بَعدِی»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج22، ص135

این دو واژه یا یکی از این ها در کتب اهل سنت با سند صحیح آمد یا خیر؟ چون اگر آمده باشد به نظرم حرفی برای گفتن ندارند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نمی توانند بگویند مولی، ولی هست به معنای دوست است. این عبارت در اولین جایی که بنده پیدا کردم مال «معجم کبیر طبرانی» متوفای 360 هجری در حقیقت معاصر مرحوم «کلینی» و «شیخ صدوق» بود یعنی بین این دو تا «کلینی» متوفای 329، «صدوق» متوفای 381 است ظاهراً هر دو را «طبرانی» درک کرده باشد.

الحق والانصاف در سه کتابش چه «معجم کبیر، وسیط و صغیر» خودش روایات زیادی آورده که دیگران نیاوردند من جمله در جلد 5، صفحه 167 بحث خطبه غدیر را مطرح کرد طوری که ما ندیدیم. یعنی بنده نتوانستم پیدا کنم قبل از ایشان از بزرگان اهل سنت آورده باشند.

 جناب آقای «بخاری» متوفای 256 هجری اصلاً حدیث غدیر را صراحتاً، کنایتاً و اشارتاً در کتابش اصلاً نیاورده است، گویا اتفاقی به نام غدیر در تاریخ نیفتاده است.

 «مسلم» لطف کرده آورده؛ ولی ای کاش ایشان هم نمی آورد از «زید ابن ارقم» اشاره ای به غدیر ندارد حدیث ثقلین است نه خطبه غدیر!

اما «طبرانی» خیلی جالب آورده است می گوید رسول اکرم فرمود:

«أَلَيْسَ تَشْهَدُونَ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَالنَّارُ حَقُّ وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ قالوا نَشْهَدُ»

واژه های که «طبرانی» آورده آقایان دیگر هم آوردند تصاویر کتاب ها را نشان می دهم «هیثمی» و بزرگان دیگر هم آوردند. نبی مکرم در غدیر برای مردم سه مسئله اساسی مطرح می کند مردم، آیا شما شهادت به وحدانیت خدا نمی دهید؟ کسی بلند شود بگوید یا رسول الله اگر شهادت به وحدانیت خدا نمی دادیم این جا چه کار می کردیم؟

مگر در همین حج همراه شما نگفتیم «لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک» ما در 22 سال در رکاب شما مگر نجنگیدیم، شهید ندادیم، مجروح و معلول ندادیم؟ یا آیا شهادت نمی دهید منِ محمد، رسول خدا هستم؟ اگر شما را به عنوان پیغمبر خدا قبول نداشتند این جا چه کار می کردند؟ یا شهادت نمی دهید بهشت حق، آتش جهنم حق، قیامت حق و صراط حق است؟ تمام این ها را یا رسول الله ما در این 22 سال از شما فرا گرفتیم این عقیده قطعی ما هست.

بارها عرض کردم نبی مکرم می خواهد سه مسئله اساسی اعتقادی را در این خطبه مطرح کند «توحید، نبوت و معاد» برای این که زمینه سازی شود این حرفی که می خواهم بزنم بحث ولایت امیر المؤمنین در ردیف نماز، روزه، حج و جهاد نیست. ولایت علی در ردیف توحید، نبوت و معاد است خیلی واضح و روشن است.

حداقل پیام فرمایش حضرت همین است وگرنه معنا ندارد بگوید مردم شما شهادت به وحدانیت خدا نمی دهید؟ نکته دوم

«إِنِّي فَرَطُكُمْ عَلَى الْحَوْض‏»

«الحوض و ما ادریک ما الحوض»؛ اگر اشتباه نکنم «مالک» می گوید ای کاش بزرگان ما حدیث حوض در کتاب هایشان نیاورده بودند برای مان درد سر درست کرده است. حضرت در خطبه غدیر بحث حوض را مطرح می کند حوض چه ربطی به غدیر دارد؟ علی برای خلافت و امامت یا دوستی معرفی کند نهایتاً این است

«وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْض‏»

من آن جا منتظر شما هستم «بخاری» و «مسلم» ده، دوازده روایت می آورند عبارت «صحیح بخاری»‌ و «صحیح مسلم» است آقایان مراجعه بفرمایند ببیند قضیه حدیث چه است؟ حدیث 6587 «صحیح بخاری» مسئله حوض را روشن کرد چه است؟

نکته سوم:

«فَانْظُرُوا كَيْفَ تُخْلِفُونِي في الثَّقَلَيْنِ»

دو چیز گرانبهاء می گذارم قرآن و دیگری اهل بیتم، ببینید برخوردتان با قرآن و اهل بیت بعد از من چطور است؟

 چهار:

«فَاسْتَمْسِكُوا بِهِ لا تَضِلُّوا»

بعضی جاها «لَنْ تَضِلّوا» دارد اگر به قرآن و اهل بیت تمسک کردید هرگز گمراه نخواهید شد.

 نکته پنجم:

«أَنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة : الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج 5، ص 166، ح4971

سومین جایی است که پیغمبر در یک خطبه کلمه حوض را می آورد کتاب و اهل بیت من از هم جدا نمی شوند تا نزند حوض.

 می خواهیم سوال کنیم الان قرآن هست، اهل بیت چه کسی است؟ می توانید برای ما روشن کنید؟ یا باید بگویید نستجیر بالله این حدیث درست نیست یا باید بگویید اهل بیت هست و ما نمی شناسیم.

«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»

شرح المقاصد في علم الكلام؛ اسم المؤلف: سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازاني الوفاة: 791هـ، دار النشر: دار المعارف النعمانية - باكستان - 1401هـ - 1981م، الطبعة: الأولى، ج2، ص275

خودتان نقل کردید ما هم در کتاب هایمان نقل کردیم.

 مسئله ششم:

«فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلَكُوا وَلا تَقْصُرُوا عنهما فَتَهْلَكُوا»

هرگز از قرآن و اهل بیت جلو نیافتید عقیده خودتان را تحمیل نکنید از این ها عقب هم نمانید. این ها خط کش و میزان هستند. جلو بیافتید هلاک می شوید عقب هم بمانید هلاک می شوید.

هفت:

«لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَم‏»

به این فکر نیافتید به قرآن و اهل بیت چیزی یاد بدهید علم این ها از همه شما بالاتر است. نبی مکرم هفت مقدمه مطرح می کند بعد دارد:

«ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ رضي اللَّهُ عنه فقال من كنت أَوْلَى بِهِ من نَفْسِي فَعَلِيٌّ وَلِيُّهُ»

هر کس ولایت من بر او از خودش بالاتر است علی ابن ابی طالب ولی امر اوست. پیغمبر چطور باید بگوید؟ نبی مکرم اول هفت نکته را مطرح می کند مقدمه سازی می کند.

 در آخر دارد:

«اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة : الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج 5، ص 166، ح4971

به صورت مطلق خدایا هر کس علی را دوست داشت ولایت علی را قبول کرد او را دوست بدار و از او قبول کن. با علی دشمنی کرد با او دشمن شو این بالاترین مرتبه عصمت است اگر چنان چه علی ابن ابی طالب نستجیر بالله اهل گناه باشد اهل گناه را می شود دوست داشت؟ یا نه کسانی که اهل گناه هستند وظیفه ما این است که بغض او را در دل مان داشته باشیم و با او دشمنی کنیم.

اگر علی یک وقت جایی اشتباه کند حکم الهی را عوضی برای مردم بیان کند آیا آن جا «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه‏» می توانیم بگوییم؟ بالاترین مرتبه عصمت حتی خطا و نسیان امیر المؤمنین یک حکمی را فراموش کند به جایش چیز دیگری بگوید «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه‏» دیگر در آن جا معنا ندارد!

در آن صورت وظیفه ما این است از جمله ای که اشتباهاً حکم الهی را فراموش کرد چیز دیگر گفته است باید از او برائت بجوییم. این که می گوید «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه‏» بعضی از آقایان مثل «ابن تیمیه» و ... فهمیدند قضیه چه است؟ می گوید اگر بخش اول درست باشد جمله اخیر دروغ و صادر نشده است.

چون می داند این تمام پایه های اعتقادی «ابن تیمیه» را به هم می ریزد دیگران خیلی زیاد متوجه نشدند ولی او کاملاً متوجه این مسئله شد توجه دارد «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه‏» کجا را می زند؟

در قضیه «جنگ جمل، صفین، نهروان» و ... «عَادِ مَنْ عَادَاه» آن جا چه کار می کند؟ برای ما معنا کنید!

نبی مکرم فرمود «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاه‏» هر کس با علی دشمن است خدایا تو دشمنش باش آن جا چه کار می کند قضیه چه است؟

از عزیزان شیعه تقاضا دارم دقت کنند نعمت محبت و ولایت اهل بیت، عشق به اهل بیت خدای عالم داد این ها را قدر بدانند بچه هایشان را با ولای اهل بیت بزرگ کنند. همان طور که امام سجاد (سلام الله علیه) فرمود:

«أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَه‏‏»

تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله عليه و آله)؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ص263

تو نسبت به فرزندانی که خدا به تو داد مسئول هستی توحید را برای او بیان کنی ولایت و محبت اهل بیت را در کل پوست، گوشت و استخوان او عجین کنی یعنی توحید، اهل بیت.

 همین تعبیر را «مجمع الزوائد هیثمی»، جلد 9، صفحه 164 مثل همین تعبیر را آورده است:

«أليس تشهدون أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله وأن الجنة حق وأن النار حق قالوا نشهد قال فرفع يده فوضعها على صدره ثم قال أنا أشهد معكم ثم قال ألا تسمعون قالوا نعم قال فإني فرط على الحوض وأنتم واردون على الحوض وأن عرضه ما بين صنعاء وبصرى فيه أقداح عدد النجوم من فضة فانظروا كيف تخلفوني في الثقلين فنادى مناد وما الثقلان يا رسول الله قال كتاب الله طرف بيد الله عز وجل وطرف بأيديكم فتمسكوا به لا تضلوا والآخر عشيرتي وإن اللطيف الخبير نبأني أنهما لن يتفرقا حتى يردا على الحوض فسألت ذلك لهما ربي فلا تقدموهما فتهلكوا ولا تقصروا عنهما فتهلكوا ولا تعلموهما فهم أعلم منكم ثم أخذ بيد علي رضي الله عنه فقال من كنت أولى به من نفسه فعلي وليه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807 ، دار النشر: دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج9، ص164

همچنین «متقی هندی - متوفای 975» در کتاب «کنز العمال» در جلد 1، صفحه 188 این روایت را آورده است.

 جناب «سیوطی» در «جامع الأحادیث»، جلد 3، صفحه 242 عبارت:

«أَلَيْسَ تَشْهَدُونَ إِنْ لاَ إِلاهَ إِلاَّ اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، وَأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَأَنَّ النَّارَ حَقٌّ، وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ ؟ قَالُوا : نَشْهَدُ ، قَالَ : وَأَنَا أَشْهَدُ مَعَكُمْ ، أَلاَ هَلْ تَسْمَعُونَ ؟ فَإني فَرَطُكُمْ عَلَى الْحَوْضِ وَأَنْتِمْ وَارِدُونَ عَلَى الْحَوْضِ ، وَإِنَّ عَرْضَهُ أَبْعَدُ مَا بَيْنَ صَنْعَاءَ وَبُصْرَى ، فِيهِ أَقْدَاحٌ عَدَدَ النُّجُومِ مِنْ فِضَّةٍ ، فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِي الثَّقَلَيْنِ ، قَالُوا : وَمَا الثَّقَلاَنِ يَا رَسُولَ اللَّهِ ؟ قَالَ : كِتَابُ اللَّهِ ، طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّهِ ، وَطَرَفُهُ بِأَيْدِيكُمْ فَاسْتَمْسِكُوا بِهِ لاَ تَضِلُّوا ، وَالآخَرُ عِتْرَتِي ، وَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ نَبَّأَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ، فَسَأَلْتُ ذالِكَ لَهُمَا رَبي فَلاَ تَقَدَّمُوهُمَا فَتَهْلِكُوا ، وَلاَ تُعَلمُوهُمْ فَإنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ ، مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيَ وَلِيُّهُ ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ)»

 جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)؛ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ، دار النشر:، ج3، ص241 و 242

یک تعبیری که حضرتعالی اشاره کردید آیا کلمه «أوْلَی بِکِم مِنْ نَفْسِه» آمده است یا نه؟ این خیلی جالب است یعنی از آن عبارت قبلی جالب‌تر است. باز «معجم کبیر طبرانی»، جلد 22 نبی مکرم فرمود:

«فَهُوَ أَوْلَى الناس بِكُمْ بَعْدِي»

علی ابن ابی طالب نسبت به خود شما از خود شما سزاوارتر است!

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج22، ص135

یعنی همان طور که خودتان می خواهید تصمیمی بگیرید و کاری انجام بدهید اگر علی تصمیم خلاف گرفت تصمیم علی باید مقدم شود. شما اراده کردید علی خلاف آن اراده کرد اراده علی (سلام الله علیه) حاکم است. آقای «ابو نعیم اصفهانی- متوفای 430» از شخصیت های برجسته اهل سنت است.

ایشان در «معرفة الصحابة» که یکی از کتاب های معتبر اهل سنت است در جلد 5، صفحه 2723 دارد:

«فهو أولى الناس بكم بعدي»

معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: لأبي نعيم الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: ، ج5، ص2732، ح6501

اولی ترین افراد به شما از شما عبارت از علی ابن ابی طالب است. جالب این که ما این را بررسی سندی کردیم تمام راویانی که در سند قرار گرفت «بزار» است می گویند «الشیخ، الإمام، الحافظ» مسئله «تستری» آوردند «الحافظ، الحجة، العلامة، احد الأعلام» «العجلی» شخصیت های برجسته و فحول اهل سنت هستند.

«تهذیب الکمال»، جلد 26، صفحه 91 در رابطه با «عجلی» استاد «بخاری» هست خیلی درباره اش گفتند «صدوقا، کان صدوقاً» دارد یعنی تک تک رواتی که در سند حدیث «فهو أولى الناس بكم بعدي»‏ دانه دانه راویانش ثقه هستند. یک دانه راوی ضعیف ندارد اگر مقداری دقت کنیم بلکه می شود گفت صحیحه اعلایی است.

صحیحه اعلایی یعنی راویانش جزء آن رواتی است که هیچ تضعیفی درباره اش نیست از نظر وثاقت یک سر و گردن از دیگر ثقات بالاتر هستند. صحیحه اعلایی اگر را صحیحه عادی در تضاد باشد صحیح عادی کنار می رود این می آید. اگر با روایت حسن تضاد داشته باشد این می نشیند روایت حسن را کنار می زند یعنی در تعارض، صحیحه اعلایی حرف اول را می زند.

دیگر روایاتی که صحیحه اعلایی نیست همه باید کنار بروند صحیحه اعلایی حکومت کند مفاد صحیحه اعلایی برای همه حجت است.

مجری:

خیلی عالی، ممنون و متشکرم، خیلی لذتبخش است وقتی می بینیم در منابع مهم، متقن و محکم اهل سنت، مردم عزیز داریم اعتقادات درست، صحیح، قوی و راسخ خودمان را از کتاب های آن ها ثابت می کنیم این بسیار بسیار ارزشمند است یعنی تمام آن چه که نسبت به ولایت مولا امیر المؤمنین (سلام الله علیه) از امامت شان بعد از پیامبر داریم ثابت می کنیم و می گوییم از منابع اهل سنت است.

نه «اصول کافی، بحار» و نه کتب اربعه خودمان را آوردیم این جا نمایش می دهیم و بیان می کنیم همه از اهل سنت است این یک امتیاز، افتخار و عزت برای ما است ان شاء الله قدرش را در همه لحظات عمرمان بدانیم در این لحظات عرض می کنیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الأَئِمَّةِ عليهم السلام‏»

(میان برنامه)

مجری:

خدایا زبان مان قاصر است من به عنوان حقیر، ناچیز و یک کمترین عرض می کنم زبان من قاصر است از شکر نعمت ولایت مولای متقیان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) که نمی توانیم به هیچ عنوان حتی قطره ای از اقیانوس این نعمت بزرگی که خداوند متعال به ما عنایت کرده است بتوانیم شاکرش باشیم و شکرش به جا بیاوریم.

اما چه کنیم با همین زبان قاصرمان شاکریم و «الحمد لله رب العالمین» می‌گوییم ان شاء الله در مسیر باشیم و در زندگی مان کاری کنیم رفتارمان، کردارمان، اعمال مان، عبادت مان و هر چه که داریم در چند صباحی که در این دنیا زندگی می کنیم طوری باشد که در محضر امیر المؤمنین سر بلند باشیم خجالت زده نباشیم.

لحظه مردن و جان کندن که نگاه مان به قد و بالای نورانی و عرشی امیر المؤمنین می افتد خجالت نکشیم، آن لحظات فقط از مردن مان لذت ببریم ان شاء الله که این طور باشد.

حاج آقا فرمایش نبی مکرم و معظم در بخش قبلی به آن اشاره کردید اشاره به آیه 6 سوره مبارکه احزاب نیست آیا دلالت بر امامت وجود نازنین مولا علی (علیه السلام) ندارد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قبل از این که جواب بدهم حضرتعالی نکته ای فرمودید، این افتخار برای ما هست حقانیت مذهب مان را از کتب اهل سنت اثبات می کنیم. آقایی به نام آقای «جمشیدی» گفت چرا شما از کتاب های ما دارید نقل می کنید؟ از کتاب های خودتان استفاده کنید. آقایان ظاهراً معلوم می شود با قرآن انس ندارند.

خدای عالم در سوره آل عمران آیه 93 با «یهود» صحبت می کند «یهود» لجوج بودند مشخص است. خدای عالم به رسول اکرم می گوید:

(قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ)

بگو: اگر راست می ‌گوييد تورات را بياوريد و بخوانيد! (اين نسبت هايی که به پيامبران پيشين می ‌دهيد، حتی در تورات تحريف شده شما نيست!

سوره آل عمران (3): آیه 93

اگر در نبوت من شک دارید ببینید در کتاب های شما حقانیت من آمد یا نیامد؟ از این بهتر؟ آیه قرآن است روش رسول اکرم است برای حقانیت خودش از کتاب های افرادی که معتقد به رسالت نبی مکرم نیستند استفاده می کند. این افتخار برای ما هست در کتاب های خودمان دارد از کتاب های شما هم حقانیت مذهب مان را بدون این که اهانت کنیم ثابت می کنیم.

شاید هزار بار گفتم در «شبکه سلام، شبکه المستقله عربستان سعودی، شبکه ولایت» و این جا اهانت به مقدسات اهل سنت گناه نا بخشودنی، خیانت و خلاف عقل است. قرآن (وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا) نگفته باشد

(وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا)

و به مردم نيک بگوييد

سوره بقره (2): آیه 83

قرآن (وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ) نفرموده باشد

(وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ)

(به معبود) کسانی که غير خدا را می ‌خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند!

سوره انعام (6): آیه 108

نبی مکرم در این زمینه روایات متعدد در نهی از اهانت نداشته باشد. ائمه هدیٰ نفرموده باشند. همه مراجع ما جز تعدادی افراد در جامعه اسلامی کسی برای آن ها ارزشی قائل نبود همه بالاتفاق گفتند اهانت به مقدسات اهل سنت خلاف است.

این ها هم نبود ما بودیم عقل مان اگر بخواهیم فرهنگ اهل بیت را به دنیا معرفی کنیم به تعبیر «مقام معظم رهبری» آن مقامات اعلیٰ و بالای اهل بیت به دنیا معرفی کنیم با زبان تند و خشن نمی شود فضائل و حقانیت اهل بیت را معرفی کرد.

اصلاً عقل در این جا حاکم است قبل از آن که کتاب، سنت، سیره انبیاء و ائمه حاکم باشد عقل در این جا حاکم است در او هیچ شک و شبهه ای نیست. بارها گفتم وقتی معارف اهل بیت، حقانیت خودمان را تؤام با توهین، فحش و جسارت بیان کنیم بچه شیعه از ما نمی پذیرد از ما فرار می کند می گوید اگر این آقای روحانی دلیل درست و حسابی داشت فحش نمی داد و توهین نمی کرد.

یعنی توهین باعث می شود بچه شیعه هایمان را از دست می دهیم همان طوری که کاملاً واضح و روشن است بعضی از افرادی که در شبکه هایشان جسارت به اهل بیت دارند می کنند شیعه ها را هم از دست دادند.

 «شبکه شیعه انگلیسیِ لندن» نود درصد بیننده های شیعی اش را از دست داده است به خاطر الفاظ تند و خشنی که نسبت به اهل سنت یا حتی نسبت به بعضی از شیعه ها دارند می زنند. یعنی امروز منطق، منطقِ‌ توهین و فحش نیست.

 ما از کتب آقایان بر حقانیت مذهب خودمان استدلال می کنیم تا جوان هایمان از ما یاد بگیرند. کاری با جوان های اهل سنت نداریم جوان شیعه ما در لغزشگاه قرار نگیرد شبکه معاند و «وهابی» این همه شبهه افکنی می کنند می خواهیم جوان های شیعه مان را واکسینه کنیم.

جمله خیلی زیبایی از حضرت رضا (سلام الله علیه) در کتاب «عیون اخبار الرضا»، جلد 1، صفحه 156 با «جاثلیق» رهبر بزرگ «مسیحی ها» حضرت می خواهد مناظره کند «جاثلیق» می گوید یا امام هشتم تو می خواهی با یک کتاب یعنی قرآن به من احتجاج کنی حقانیت خودت را ثابت کنی من قرآن را قبول ندارم.

می خواهی با سخن پیغمبری برای من حقانیت پیغمبر را ثابت کنی من به پیغمبر عقیده ندارم خواست ضربه فنی کند.

 امام فرمود:

«فَإِنِ احْتَجَجْتُ عَلَيْكَ بِإِنْجِيلِكَ أَ تُقِرُّ بِهِ»

اگر با «انجیل» بر تو احتجاج کنم چه کار می کنی؟ گفت بهتر از این نمی شود فرمود اگر این طور باشد

«قَالَ الْجَاثَلِيقُ وَ هَلْ أَقْدِرُ عَلَى رَفْعِ مَا نَطَقَ بِهِ الْإِنْجِيلُ نَعَمْ وَ اللَّهِ أُقِرُّ بِهِ عَلَى رَغْمِ أَنْفِي»

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص156

ولو این که پوزه ام به خاک مالیده شود بشود یعنی اگر از «انجیل» برایم حقانیت اسلام را ثابت کردی تسلیم هستم و حرفی ندارم. مرحوم «شیخ صدوق» در «توحید»، جلد 1، صفحه 417، مرحوم «طبرسی» در «احتجاج»، جلد 2، صفحه 415 این روایت را آورده است.

خواستم تعبیری که حاج آقای «اسماعیلی»‌ داشتند خوشال هستیم از کتاب های عزیزان اهل سنت، حقانیت مذهب شیعه را اثبات می کنیم. این هم منطق قرآن و هم سیره ائمه ما بوده است ما خلاف این ها را نداریم.

اما در رابطه با سوال شما، سوال خیلی زیبایی است تقاضا دارم عزیزان به نکاتی که می خواهم عرض کنم خوب توجه کنند سوال ایشان این بود آیا:

«مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه‏»

جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)؛ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ ، دار النشر:، ج3، ص 242

 

آیا اشاره به آیه 6 سوره احزاب نیست؟ این آیه امامت امیر المؤمنین را تثبیت نمی کند؟

 اولاً‌ عبارتی را از «ابن جوزی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت و شخصیت ممتازی است که «ذهبی» در «تاریخ اسلام»، جلد 48 ایشان وقتی به «ابن جوزی» می رسد می گوید «الإمام» به هر کس امام نمی گویند.

«الإمام، الواعظ، المؤرخ شمس الدين، أبو المظفر التركي، ثم البغدادي العوني الحنفي. سِبْط الإمام جمال الدين أبي الفرج ابن الجوزي وكان إماما، فقيها، واعظا، وحيدا في الوعظ، علاّمةً في التاريخ والسير وافر الحرمة، محبباً إلى الناس، حُلْوَ الوعظ، لطيف الشمائل، صاحب قبول تام»

تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي الوفاة: 748هـ، دار النشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت - 1407هـ - 1987م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ج48، 184

امام، فقیه، علامه در تاریخ و سیره «صاحبِ قبول تامٍ» حرف او جزء حرف های فصل الخطاب است. این آقا در «تذکرة الخواص» وقتی به بحث:

«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏»

می رسد تعبیر را می گوید:

«و هذا نص صريح في اثبات امامته و قبول طاعته»

تذكرة الخواص؛ نویسنده: سبط بن الجوزي الحنفي، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي (متوفاى654هـ)، ناشر: مؤسسة أهل البيت ـ بيروت، 1401هـ ـ 1981م، ص38 و 39

یعنی «علیٌ‌ اولیٰ بِکُم مِنْ نَفسِه»، نص صریح در اثبات امامت امیر المؤمنین و قبول طاعت امیر المؤمنین است. این را ما نمی گوییم کسی می گوید «ذهبی» می گوید «علامةً فی التاریخ» سخنش مورد قبول همه است.

در رابطه با سوره احزاب آیه 6 خدای عالم در آن جا دارد:

(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛

سوره احزاب (33): آیه 6

«زمخشری» در «کشاف»، جلد 5، تعبیر زیبایی دارد می گوید (النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) یعنی چه؟

«(النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) في كل شيء من أمور الدين والدنيا (مّنْ أَنفُسِهِمْ)»

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل؛ اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، ج3، ص531

در تمام امور دینی و دنیوی، نبی مکرم در کارهایتان مقدم بر شما است؛ یعنی هر اراده ای کنید نبی مکرم خلاف آن را اراده کند یا هیچ اراده ای نداشته باشید نبی مکرم اراده کرد اراده نبی مکرم بر همه مقدم است.

 نبی مکرم نشسته است می گوید آقای صحابی همسرت را طلاق دادم از این بهتر؟ آیت الله العظمی «خویی» در کتاب «مصباح الفقاهة»، جلد 5، صفحه 35 به صراحت این را آورده است.

یکی از معنای (أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) یعنی این، نبی مکرم می گوید خانه ات را به فلانی فروختم غیر از این معنا ندارد.

«(النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) في كل شيء من أمور الدين والدنيا (مّنْ أَنفُسِهِمْ)»؛ یعنی همین چیزی غیر از این نیست این تعبیر را «ابو البرکات نسفی» متوفای 710 در تفسیرش، جلد 3، صفحه 297 همین تعبیر را آورده است.

«(النبي أولى بالمؤمنين من أنفسهم) أى أحق بهم فى كل شيء من أمور الدين والدنيا»

تفسير النسفي؛ اسم المؤلف: النسفي الوفاة: 710، دار النشر: ج 3  ص 297

مؤمنین وظیفه دارند خودشان، خانواده و تمام اموال شان را فدای نبی مکرم کنند از این بهتر؟

همین را خدای عالم برای امیر المؤمنین قرار داده است «مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِه‏» هر کس من طبق آیه 6 سوره احزاب اولویت دارم شما موظف هستید تمام خود، خانواد و مایملک تان را فدای من کنید در حق امیر المؤمنین همین است.

«ملا علی قاری» همین را دارد «آلوسی سلفی و وهابی» همین تعبیر را در تفسیرش کتاب «روح المعانی»، جلد 21، صفحه 151 دارد:

«(النبي أولى بالمؤمنين) أي أحق وأقرب إليهم (من أنفسهم) أو أشد ولاية ونصرة لهم»

بلکه هر ولایتی شما به خانواده و اموال تان دارید ولایت پیغمبر به مراتب شدیدتر است از این واضح تر و روشن تر؟

«وأطلقت الأولوية»

روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني؛ اسم المؤلف: العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود الألوسي البغدادي الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 21، ص 151

خدا فرموده (النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) نگفته (أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) مثلاً در مسائل جهاد، حج مطلق گذاشته است. اطلاق، شمولش همه را می گیرد یعنی فراگیر است از آن جایی که (أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) به صورت مطلق آمد مقیّد نشده است نشان می دهد نبی مکرم «فی جمیع الأمور» در همه امور ولایتش بر مؤمنین از ولایت خود مؤمنین بالاتر است.

جالب این هست «ابن قیم جوزیه» متوفای 751 شاگرد «ابن تیمیه» متوفای 728 کتابی دارد «الرسالة التبوکیة»، صفحه 31 می گوید:

«(النبي أولى بالمؤمنين من أنفسهم) وهو دليل على ان من لم يكن الرسول اولى به من نفسه فليس من المؤمنين»

اگر کسی عقیده نداشته باشد که ولایت پیغمبر بر خودش از ولایت خودش بر خودش قوی تر است مؤمن نیست.

الرسالة التبوكية زاد المهاجر إلى ربه؛ اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله الوفاة: 751، دار النشر: مكتبة المدني - جدة، تحقيق: د. محمد جميل غازي، ج1، 29

(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) واژه مؤمنین آمد نشان می دهد هر کس همچنین عقیده ای نسبت به نبی مکرم نداشته باشد از دایره ایمان خارج است. این عبارت را علمای شیعه مفصل آوردند نه یکی، دو مورد از مرحوم «سید مرتضی، شیخ طوسی، طبرسی» و ... آوردند.

یکی، دو مورد از بزرگان بیاورم «تفسیر جوامع الجامع»، جلد 3، صفحه 49

«( الْنَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤمِنِينَ ) في كلِّ شَيء من أُمُورِ الدِّينِ والدُّنيا ولذلكَ أَطْلَقَ ولَم يُقيِّدْ»

تفسير جوامع الجامع؛ نويسنده : الشيخ الطبرسي (وفات : 548)، تحقيق: مؤسسة النشر الإسلامي، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة، ج3، ص49

خدای عالم به صورت مطلق آورد و مقید نکرده است نشان می دهد بر این که حکم نبی مکرم نسبت به مؤمنین اولیٰ و از خودشان هم بالاتر است.

مرحوم «شیخ طوسی، سید مرتضی» همین عبارت را دارد «ابن ادریس (رضوان الله تعالی علیه)»، «أحق بتدبیرهم» دارد. تمام این مسائل را حتی فقهای ما مثل «امام (رضوان الله تعالی علیه)» و بعضی از بزرگان که معتقد به ولایت مطلقه فقیه هستند از همین جا گرفته اند.

امسال بحث خارج فقه مان را در رابطه با ولایت فقیه «شبهاتٌ و الردود» گذاشتیم شبهاتی که بعضی از معاندین «وهابی» ها در رابطه با ولایت فقیه دارند ان شاء الله امسال بحث می کنیم حتی مواردی از بزرگان اهل سنت قدما و متأخرین پیدا کردیم همین عقیده ای که علمای ما در ولایت فقیه دارند این ها هم همین عقیده را در فقهای خودشان دارند.

بلکه مقداری تندتر از ما هستند ما می گوییم فقیه اگر چنان چه به تعبیر «امام» اگر فقیه یا ولی فقیه گناه صغیره کند از ولایت معزول است (عزل می شود) ولی آن ها می گویند فقیه و حاکم ما اگر شراب هم بخورد، زنا هم کند، لواط هم کند باز (نستجیر بالله) دستوراتش حاکم است همه باید از او تبعیت کنیم.

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم، دوستان عزیز همان طور که وعده داده بودیم خدمت مخاطبین عزیز و بینندگان گرانقدر هستیم، اولین تماس آقا «امین» از «تهران» روی خط ارتباطی هستن سلام علیکم بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای امین از تهران – شیعه)

سلام عرض می کنم، دو سوال دارم یکی این که نظر حاج آقا در رابطه با «شبکه مرجعیت» چه است چون می بینم و سخرانی هایش را گوش می دهم هیچ نکته و مشکلی در آن ندیدم می خواستم ببینم نظر ایشان در رابطه با «شبکه مرجعیت»‌ یا «امام حسین» که زیر نظر ایشان است چیست؟

سوال دوم این که برای امثال منی که شیعه واقعی به حساب نمی آییم (خودم را می گویم) نهایت درجه مان محب است چون هیچ چیزمان مثل شیعه های واقعی نیست این فایده ای دارد یا نه؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال دوم شان را متوجه نشدم

مجری:

سوال دوم شان گفتند ما نهایتاً محب هستیم شیعه واقعی هستیم این محبت فایده ای دارد یا خیر؟ تماس بعدی جناب آٔقای «رهنما» از «شهریار» سلام بفرمایید

بیننده: (آقای رهنما از شهریار – شیعه)

سلام علیکم، با یکی از دوستان می شود گفت «وهابی» و جوان در «گلستان» تماس دارم وقتی برای ایشان روایت «علیٌ خَلیفتی مَنْ بَعدي» را گفتم اول تکذیب کردند بعد گفتند ضعیف است. دلیل ضعف شان این بود که «ابو بلج فراری» را دارد گفتند «جرجانی» راجع به او می گوید ثقه نیست این ایراد را گرفتند.

دوم این که گفتند اگر روایت «علیٌ خَلیفتي مِنْ بَعدی» درست است چرا علمای شیعه روی این خیلی اصرار دارند؟ تا قرن هفتم به آن احتجاج نکردند و اصلاً چیزی نگفتند. گفتم «علی» آقا حتماً به شما زنگ بزند و صحبت کند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، دوستان اطاق فرمان اگر آقای «علی» دوست آقای «راهنما» زنگ زد حتما به ما اطلاع بدهند تا در خدمت شان باشیم روی خط ارتباطی بیایند باهم گفتگو کنیم.

استاد! آقا «امین» از «تهران» در خصوص آن دو شبکه را نام بردند بویژه روی «شبکه مرجعیت» تأکید داشتند نظر شما را خواستند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اولاً بر این که شما بخواهید شبکه معارف اهل بیت را بگیرید شبکه زیاد است «شبکه ولایت، شبکه ولی عصر» بعضی از شبکه های دیگر هستند که معارف را دارند مطرح می کنند.

 در آن جا شما می خواهید مطرح کنید یک دفعه روایات و مسائل اخلاقی مطرح می کنند چیز دیگری نیست ولی وقتی روی مسائل سیاسی می آیند عقیده مان بر این است این ها در مسائل سیاسی کاملاً دچار اشتباه و انحراف شدند در او هیچ شکی نیست.

ولی «شبکه مرجعیت» یا «شبکه امام حسین» یک جایی دارد «شبکه فدک» یک بحث دیگری است بعضی این دو را با هم مخلوط می کنند. «شبکه فدک» یک شبکه فاسد و أفسد است یعنی بدتر از شبکه های «وهابی» است. ولی در «شبکه مرجعیت» و «شبکه امام حسین» بعضی از مطالب نادرستی مطرح می شود و این باعث تزلزل عقاید شیعیان می شود.

این ها را باید مقداری دقت کنیم در کمند مطالب نا درست نیافتیم؛ ولی مطالب خوب هم دارند نمی خواهیم بگوییم همه مطالب شان نا درست است اما این که کسی تشخیص بدهد مطالب درست و نا درستش چیست می تواند گوش کند. ولی کسی که تشخیص ندارد شاید شبهه شرعی داشته باشد.

اضافه بر این که شما باید از مرجع تان سوال بفرمایید آیا این طور شبکه های که «نظام جمهوری اسلامی»‌ را به عنوان اسلام قبول ندارند، آیا تقویت این ها، نشستن پای صحبت این ها عقلاً و شرعاً جایز هست یا جایز نیست؟

بی پرده بگویم با هیچ کدام رو در بایسی ندارم آقای «سید محمد» را توفیق نداشتیم فقط یک جلسه ایشان را دیدم. خدا ان شاء الله از سر تقصیرات همه ما بگذرد ولی با جناب آٔقای «سید صادق» چندین جلسه با ایشان دو به دو نشستیم یعنی هیچ احدی نبود با ایشان صحبت کردیم سه سال و نیم در «شبکه سلام» که این ها نظارت مائی داشتند با این آقایان بودیم.

شرط اساسی من در «شبکه سلام» این بود گفتم با دو شرط برنامه اجرا می کنم یک: شما به هیچ وجه به اهل سنت توهین نکنید. دو: نسبت به «جمهوری اسلامی» نه نفعاً نه ضرراً حرفی نزنید.

سه سال و نیم بنده آن جا بودم یک کلمه نه علیه اهل سنت حرف زدند نه علیه «نظام جمهوری اسلامی»، قبل از من آن جا نسبت به اهل سنت هر نوع جسارت را داشتند نسبت به «نظام جمهوری اسلامی» هر توهینی می کردند.

 بعد از قضیه «فتنه 88» آقایان تصور کردند فردا «جام جم» در اختیارشان است. بیانیه ای آقای «هدایتی» علیه ما علیه داد گفتم «هذا فِراق بینی و بینکم» با این که آیت الله العظمی «سبحانی» مخالف بودند، گفتند فلانی شما برنامه هایتان را ادامه بدهید کاری به این مسائل نداشته باشید.

خدمت شان عرض کردم فرمایش شما را می بوسم بالای سرم می گذارم. ولی برای من قابل تحمل نیست نمی توانم با مبنای خودم نمی سازد. ولذا بعد از او برای همیشه از آن ها خداحافظی کردیم بعد از پنج، شش ماه «شبکه سلام» تعطیل شد نه بیننده و نه مساعدتی داشتند.

مجری:

تماس بعدی آقا «علی» از «گلستان» بیننده ای که آقای «رهنما» گفته بودند الان روی خط آمدند نمی دانم از آقایان اهل سنت یا «وهابی» هستند «علی» آقا سلام بر شما بفرمایید

بیننده: (آقا علی از گلستان – اهل سنت)

سلام عرض می کنم شما گفتید من عالم «وهابیت» هستم؟

مجری:

گفتم نمی دانم از عزیزان اهل سنت هستند یا از آقایان «وهابی»، نمی دانستم

آقا علی:

می خواهم مستقیم با آقای «قزوینی» حرف بزنم

مجری:

شما از عزیزان اهل سنت هستید؟

آقا علی:

مهم نیست من که هستم؟ سوال دارم

مجری:

کلمه «وهابی» گفتم ناراحت شدید سوال تان را بفرمایید

آقا علی:

از ایشان سوال دارم آیا امام زمان یا هر امامی مرجع حل تنازع هست یا نیست؟ مستقیم می خواهم پاسخ بدهند و من به پاشخ اعتراض وارد کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، بحث امشب ما هم همین بحث بود.

آٔقا علی:

چرا در قرآن در سوره نساء آیه 59 می گوید (فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ) اسم هیچ امامی را نمی آورد و می گوید مرجع حل تنازع خدا و رسول هستند چرا امام را نمی آورد؟ اگر آن ها مرجع هستند چرا در این آیه نیستند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(وَأُولِي الْأَمْرِ) منظورتان است؟

آقا علی:

نه جلوتر می گوید هر جا به اختلاف افتادید آن به خدا و رسول بر گردانید در این آیه مرجع حل تنازع و اختلاف خدا و رسول هستند و هیچ امامی مرجع حل تنازع در این آیه نیست.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آیه را می توانید بخوانید؟

آقا علی:

بنده حفظ نیستم اما می خوانم (فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آیه 83 را هم بخوان

آقا علی:

منظور جنگ است هر جا خبر بدی به شما رسید

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نه، مگر قرآن جلوی تان ندارید؟ آیه 83 را هم قرائت بفرمایید

آقا علی:

(وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيطَانَ إِلَّا قَلِيلًا) این جا مرجع تنازع ذکر نشده است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيطَانَ إِلَّا قَلِيلًا)

و هنگامي که خبري از پيروزي يا شکست به آنها برسد، (بدون تحقيق،) آن را شايع مي‌سازند؛ در حالي که اگر آن را به پيامبر و پيشوايان -که قدرت تشخيص کافي دارند- بازگردانند، از ريشه‌هاي مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمي، همگي از شيطان پيروي مي‌کرديد (و گمراه مي‌شديد).

سوره نساء (4): آیه 83

می گوید در اختلاف به پیغمبر و اولی الامر مراجعه کنید «القرآن يفسر بعضها بعضا»

آقا علی:

اگر اولی الامر اختلاف کردند، اولی الامر در این آیه چه کسی است؟ شما پاسخ بدهید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آن بحث دیگری است، شما فرمودید در قرآن گفت است (فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ)، اولی الامر نیست؟ من آیه آوردم اولی الامر هست.

آقا علی:

در این آیه اولی الامر چه کسی است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

هر کسی، در (تَنَازَعْتُمْ فِي شَيءٍ) اولی الامر آن جا چه کسی است؟ این جا هم همان است.

آقا علی:

پیامبر کسانی را برای اطاعت در زمان خودش (مِنْكُمْ) آمده است مثلاً نبود کسانی را می گذاشت که از آن ها پیروی کنند درست است یا نه؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(مِنْكُمْ) را از کجا می گویید مال زمان خودش بود؟ یعنی قرآن مخصوص...

آقا علی:

منظورم این نبود، شما به من پاسخ بده در آیه 83 سوره نساء اولی الامر چه کسی است؟ والی سپاه چه کسی است که خبرهای بد...

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در عقیده ما اولی الامر، امیر المؤمنین و فرزندان شان هستند که این ها عصمت مطلقه دارند.

آقا علی:

یعنی در آیه 83 فرزندان علی هم اولی الامر هستند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله کلاً ما با توجه به روایات متعددی که داریم ثابت می کنیم مراد از اولی الامر، امام معصوم است.

آقا علی:

معنی اولی الامر، صاحب فرمان می شود معنیش امام نمی شود، همین جا دو تا سوال دارم اول این که اولی الامر در آیه 83 سوره نساء چه کسی هست؟ و آن والی سپاه چه کسی بود خبرهای بد را می آوردند و می گوید به آن خبرهای بد که به شما رسید به اولی الامر مراجعه کنید. در این آیه، اولی الامر چه کسی است؟ آیا علی یا نه فرزندانش هم هستند؟ دو در کدام لغت عربی معنای اولی الامر امام شده است؟ امام خودش عربی است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

امشب برنامه های ما را دیدید یا ندیدید (النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)، (أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) از علمای اهل سنت و شیعه آوردیم مراد از (أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) یعنی «اولی بالمؤمنین فی أمر دینهم و دنیاهم»

آقا علی:

به سوال من ربطی نداشت

مجری:

شما این را نسبت به پیامبر قبول دارید؟

آقا علی:

سوال بنده این نبود

مجری:

این مقدمه اش است

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! بحث اولی الامر یعنی کسانی که امرشان، اولویت دارد ولی امر نمی گوید. اولی الامر کسی که امرشان بر دیگران از خودشان اولویت دارد. اولی الامر همان (النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) در این جا هم همین را می توانیم تطبیق بدهیم. آقای «فخر رازی» در تفسیرشان وقتی می گوید (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) می گوید این جا آیه دلالت می کند اولی الامر باید معصوم باشد.

چون اگر معصوم نباشد لازمه اش این است پیغمبر به ما دستور بدهد از کسی که فاسق هست و گناه می کند از او تبعیت کنیم. از طرف دیگر به ما گفته است از کسانی که فاسق هستند دستور نا درست می دهند تبعیت نکنید.

 می گوید این جا اولی الامر دلالت می کند همان طوری که پیغمبر تمام سخنانش حق است حتی اشتباه، فراموش و خطا هم نمی کند اولی الامر هم این چنین است. بعد می گوید چه کار کنیم آقای ابوبکر و عمر معصوم نبودند مجبور هستیم از ظهور و دلالت آیه دست بر داریم.

مجری:

الان این نکته ای که استاد گفتند دقت کردید؟

آقا علی:

بله من پاسخ را کاملاً گوش دادم و متوجه هم شدم. من گفتم اول مشخص کنید اولی الامر در آیه 83 چه کسی است؟ چه کسی والی سپاه بود؟ کنترل سپاه در دست چه کسی بود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

عزیز من این چه ربطی دارد؟ شأن نزول آیه به هیچ وجه محدود کننده معنای آیه نیست. خیلی از مسائل بود شأن نزول قضیه ازدواج رسول اکرم با زن «زید» به عنوان نمونه آورد بعد آقایان گفند درست است این حکم شرعی الی قیامت است.

آقا علی:

شأن اولی الامر در آن آیه، بنده در کتاب های فراوانی خواندم اولی الامر در آن آیه «زید ابن حارث» است علی ابن ابی طالب نیست. در همین آیه اولاً گفتم مرجع حل تنازع نیست این یک، اگر هست مرجع حل تنازع شیعیان کجاست؟ اول حرفم را تمام می کنم بعد شما شروع کنید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما گوش نمی دهید وسط حرف می پرید.

آقا علی:

کاملاً گوش دادم یک: اولی الامر چرا مرجع حل تنازع نیست؟ شما گفتید در آن جا مرجع حل تنازع است در صورتی که به طور قطع نمی گوید مرجع حل تنازع؛ بین مسلمانان اختلافی شد آن را به خدا و رسول بر گردانید. دو: مرجع حل تنازع شیعیان کجا است؟ در آیه اولی الامر قبلش به چه کسی می گوید؟ به حکام می گوید. به اولی الامر می گوید حکم به عدالت کنید پس به همین دلیل آیه دوم در مورد اولی الامر یعنی صاحبان فرمان است، در آیه قبل می گوید...

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از کجا در آوردید منظور صاحبان فرمان است؟

آقا علی:

معنی کلمه می شود

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آیه 44 سوره نحل می فرماید:

(بِالْبَينَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُونَ)

(از آنها بپرسيد که) از دلايل روشن و کتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شايد انديشه کنند!

سوره نحل (16): آیه 44

پیغمبر ما قرآن را به تو فرستادیم تو برای مردم تبیین کنی شما اگر یک آیه می خوانی بفرمایید معنای این آیه در سنت پیغمبر چیست؟ این جا شما می گویید اولی الامر،‌ صاحبان فرمان هستند من می گویم اولی الامر،‌ ائمه هستند پس با همدیگر اختلاف داریم. اختلاف ما باید به رسول اکرم بر گردد، بفرمایید یک روایت از نبی مکرم ارائه دهید که مراد از اولی الامر چیست؟ نمی توانی من ده روایت می آورم اولی الامر از شیعه و سنی امیر المؤمنین و فرزندانش هستند.

مجری:

ارتباط ایشان قطع شد، خودش قطع کرده است!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در «شواهد التنزیل حسکانی»، جلد 1، صفحه 189 امیر المؤمنین (سلام الله علیه) سوال می کند «يا نبي الله من هم؟ یا رسول الله مراد از اولی الامر، محل تنازع امر است چه کسانی هستند؟ «قال: أنت أولهم» اول کسی که مصداق اولی الامر است شما هستید.

«(يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول) الآية، فإن خفتم تنازعا في أمر فارجعوه إلى الله والرسول وأولي الامر. قلت: يا نبي الله من هم؟ قال: أنت أولهم»

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تأليف: الحافظ الكبير عبيد الله بن أحمد المعروف بالحاكم الحسكاني؛ الحذاء الحنفي النيسابوري، تحقيق وتعليق: الشيخ محمد باقر المحمودي؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامي مجمع أحياء الثقافة الاسلامية، 1411 ه‍ - 1990م، ج1، ص189

آقای «حاکم حسکانی» از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب «شواهد التنزیل» می گوید من فقط روایات صحیح را آوردم.

 دو: «حسکانی»، جلد 1، صفحه 190 در این جا هم باز نبی مکرم فرمود مراد از اولی الامر، علی ابن ابی طالب (سلام الله علیه) است.

 از میان شیعه «کافی»، جلد 1، صفحه 287 می گوید:

«أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن‏‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص286، بَابُ مَا نَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولُهُ عَلَى الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) وَاحِداً فَوَاحِداً، ح1

«وَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن‏‏» که در زمان نزول آیه بودند بعدش هم نسبت به ائمه دیگر بوده است. آقای «مجلسی» هم می گوید روایت صحیح است.

 باز در «کافی»، جلد 1، صفحه 287 مراد از اولی الامر امیر المؤمنین، امام حسن و امام حسین تا حضرت مهدی (ارواحنا فداه)

مجری:

چون وقت مان تمام شد دو سوال داریم «امین» آقا از «تهران» گفتند ما محب هستیم شیعه واقعی نیستیم کفایت می کند ثمری دارد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 «من عرفهم احبهم و من احبهم فقد اطاعهم و من اطاعهم دخل الجنة»

پیغمبر فرمود هر کس اهل بیت را شناخت این ها را دوست می دارد هر کس دوست داشت اطاعت می کند. کسی که پدر و مادرش را دوست دارد آیا به خودش اجازه می دهد مخالفت کند؟ اصلاً و ابداً!

 فامیل همسرش را دوست دارد تمام تلاشش در این است به دستورات همسرش لباس عمل بپوشاند.

نتیجه دوستی، اطاعت است، ان شاء الله خدا ما را جزء شیعیان واقعی حضرت امیر قرار بدهد همین اندازه محب اهل بیت هستیم ان شاء الله هم در دنیا، هم در برزخ، هم در قیامت بهترین وسیله نجات ما و شفاعت اهل بیت است.

 ولی فقط باید دقت کنیم خودمان را آلوده به گناه نکنیم. ائمه گفتند آن های که ما را دوست دارند اهل نماز و روزه نیستند حج واجب می شود نمی روند، زکات گردن شان می آید نمی دهند. وجوهات شرعی گردن شان می آید نمی دهند، این محبت ما فایده ای برای آن ها ندارد.

آقا «امین»‌ بزرگوار! محبت در صورتی است که اطاعت هم باشد ما معصوم نیستیم در لا به لا گناهی هم می کنیم غیبتی هم می کنیم دروغی هم می گوییم این ها را ائمه (علیهم السلام) کمک مان می کنند.

مجری:

آقای «رهنما» در مورد سوال «علی» آقا بود ایشان روی آنتن مطرح کردند باید جوابش را بدهیم گفتند روایت «علیٌ خَلیفَتی مِنْ بَعدی» اولاً گفتند شخصی به نام «ابو برج» دارد و این که چرا تا قرن هفتم علمای شیعه به آن احتجاج نمی کردند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این که می گوید شیعه ها احتجاج نمی کردند، مرحوم «کلینی - متوفای 329» در کتابش حدیث «علیٌ خَلیفَتی» را آورده است. «نعمانی - متوفای 400» آورده است. «شیخ صدوق - متوفای 381» آورده است. «شیخ طوسی - متوفای 460» آورده است. چطور بیاورند؟ فرصت نیست روایاتی که بزرگان ما در چهار، پنج قرن حدیث «خلیفةٌ» را آوردند.

ولی در رابطه با بحث «ابو بَرج»، بزرگان اهل سنت هم توثیق کردند. فقط به عنوان نمونه می آورم به قدری گفتیم مثل حمد و سوره حفظ هستیم «تهذیب التهذیب ابن حجر»، دارد:

«أبو بلج الفزاري الواسطي ... وقال بن معين وابن سعد والنسائي والدارقطني ثقة وقال البخاري فيه نظر»

تهذيب التهذيب؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولى، ج12، ص183

 سه تا از بزرگان گفتند ثقه است چه کار کنیم؟ «یحیی ابن معین» اگر کسی را توثیق کرد صد نفر هم تضعیف کند تضعیفات آن ها هیچ ارزشی ندارد. نوشتند «بخاری» گفته «فیهِ نَظر» هر چه گشتیم در کتاب های «بخاری» پیدا نکردیم. «ذهبی» و دیگران می گوید در «بخاری» گشتیم پیدا نکردیم.

«جوزجانی» آوردند ایشان می گوید «کانَ ثقةً» دیگر چه عبارتی بگوییم؟ «ذهبی» در «الکاشف» دارد:

«أبو البلج الفزاري یحیی ابن سلیم...وثقه ابن معین، والدار قطنی، وقال أبو حاتم: لا بأس به»

این که می‌گوید «ابو بلج»‌ ضعیف و ... است، این‌ها همه توثیق کردند!

مجری:

حضرت استاد از شما ممنون هستم، خداوند به شما سلامتی و طول عمر با عزت بدهد تشکر می کنم، سایه تان مستدام! «علی» آقا از «گرگان» تماس گرفته بودند دقایق پایانی برنامه آمدند دوستانی که مایل هستند به این شکل بیایند هماهنگ کنند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اضافه بر این که حرف بزنند ساکت باشند، جواب بدهیم اگر در جواب مان اشکالی پیدا کردند بعد حرف بزنند در وسط حرف را قطع نکنند. خوشحال می شویم این طور عزیزانی روی خط بیایند.

مجری:

حالا فرصت هست، این برنامه که ما یک شنبه شب‌ها هستیم در برنامه های دیگر هم شبکه دارد می توانید روی خط بیایید، حتما در خدمت مخاطبین هستیم. ممنون هستم از لطف، عنایت و مرحمت همه شما عزیزان بیننده در پناه حضرت حق باشید و زیر سایه آقا جانمان حضرت مرتضی علی خدا نگهدارتان!

  




Share
* نام:
* ایمیل:
* نظر:
* کد امنیتی: